به گزارش ملک رادار و به نقل از پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، ترانه یلدا معمار و شهرساز در مطلبی به بررسی خبر دستور برج سازی در بافتهای فرسوده تهران پرداخته است که در ادامه میخوانید.
سخنگوی دولت به تازگی از ابلاغیه رییسجمهور برای ساخت برج در بافتهای فرسوده خبر داده است. این در حالی است که تجربه بهسازی و برجسازی در بافتهای به اصطلاح فرسوده شهری نه تنها به بهبود وضعیت منجر نشده بلکه به دلیل رویکرد غیرعلمی به آن نهایتا بافتهای توریستی و تاریخی شهرهای ایران را از بین برده است.
از سوی دیگر زمانیکه از بافتهای فرسوده صحبت میشود نباید فراموش کرد داخل این مجموعهها افرادی زندگی میکنند که امکان سکونت در خانههای بهتری را ندارند، در نتیجه هر بحثی در مورد این بخش از شهرها بدون بررسی عواقب اجرای طرحها در زندگی ساکنان این بافتها، طرحی ناقص خواهد بود.
سخنگوی دولت به تازگی از ابلاغیه رییسجمهور برای ساخت برج در بافتهای فرسوده خبر داده است. این در حالی است که تجربه بهسازی و برجسازی در بافتهای به اصطلاح فرسوده شهری نه تنها به بهبود وضعیت منجر نشده بلکه به دلیل رویکرد غیرعلمی به آن نهایتا بافتهای توریستی و تاریخی شهرهای ایران را از بین برده است. از سوی دیگر زمانیکه از بافتهای فرسوده صحبت میشود نباید فراموش کرد داخل این مجموعهها افرادی زندگی میکنند که امکان سکونت در خانههای بهتری را ندارند، در نتیجه هر بحثی در مورد این بخش از شهرها بدون بررسی عواقب اجرای طرحها در زندگی ساکنان این بافتها، طرحی ناقص خواهد بود.
محمدباقر نوبخت، رییس سازمان برنامه و بودجه و سخنگوی دولت روز جمعه اعلام کرده است که برجسازی در بافتهای فرسوده شهری آغاز خواهد شد. و این برجسازی در این مناطق به دست بخش خصوصی صورت خواهد گرفت. با این همه شخصا امیدواری کمی نسبت به توفیق این طرح دارم. ظرف سالهای گذشته در بسیاری از مناطق فرسوده شهری از جمله جنوب شهر تهران انبوهسازی صورت گرفته است. طرحی که آقای نوبخت نیز از آن صحبت کرده نوعی انبوهسازی مسکن اجتماعی برای اقشار کم درآمد است. موضوعی که از حدود یک دهه قبل در کشور مورد بحث قرار گرفت، بهویژه پس از آنکه زلزله بم موجب آسیب جدی به شهروندان کرمانی شد. به همین جهت با توجه به قرارگیری ایران روی خط زلزله ترس از تکرار دوباره این بحران مسوولان را به فکر واداشته است تا در این مورد تصمیم عاجل اتخاذ کنند و به همین جهت هم رابطه طرح بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری در دستور قرار گرفت. با این همه به دلیل ضعفهای نهفته در این طرح مشکلات نه تنها کمتر نشد، بلکه افزایش پیدا کرد.
یکی از مشکلات این طرح تعریفهای غیردقیقی بود که از بافتهای فرسوده داده میشد. به طور مثال دو یا سه معیار برای این بافتها معرفی شد که هیچکدام کافی نبودند چرا که مسائل را صرفا از دریچه کمی میدیدند. مثلا گفته شد اگر عمر ساختمانی بیش از ٣٠ سال بود یعنی کلنگی و قدیمی است، همچنین گفته شد اگر کوچههای بافت قدیمی شهرها کمتر از ۶ متر بود، باید کل منطقه اصلاح شود. درنتیجه این تصمیمات تمام بافتهای تاریخی شهرها از بین رفت. به طور مثال در مناطقی از تهران بیشترین بافتی که تحت عنوان فرسوده تخریب شد، مناطق روستایی شمیران بود که جای کوچه باغهای آن را برجهای سر به فلک کشیده گرفتند. به این ترتیب بخشی از تاریخ شهرهای خود را از بین بردیم و کاری کردیم که جذابیت توریستی و گردشگری شهرها کاسته شود و نهایتا زیان اقتصادی به همراه آورد. این ماجرا تا جایی ادامه داشت که دستاندرکاران طرح پیشین هم متوجه ایرادات شدند و در سخنرانیها و محافل مختلف به اشتباه بودن انجام این طرح اذعان کردند.
همچنین بحث تجمیع زمینهای کوچک نیز در همین دوران به تصویب رسید. به این منظور تمام زمینهای کمتر از ٢٠٠ متر مربع در بافتهای فرسوده، باید با زمینهای دیگر تجمیع میشدند و برای آنها به صورت تجمیعی جوایزی تعیین شد. حالا هم اگر قرار باشد برجسازی در بافتهای فرسوده صورت بگیرد، باید باز هم زمینهای خرد با یکدیگر جمع شوند تا بتوان یک برج ساخت. متاسفانه دید حاکم بر این مسائل، دیدی مشابه دید پزشکان است، یعنی برای یک بیماری یک نسخه سراسری پیچیده میشود حال آنکه در هر وضعیت باید تصمیمات متناسب با آن شرایط اتخاذ شود. درنتیجه به اجرای این طرح نیز نمیتوان خوشبین بود.
در بسیاری از بخشهای فرسوده شهری میتوان با مرمت جزیی و استحکام بخشی دوباره شرایط را برای ادامه حضور ساکنان آماده کرد. به این ترتیب باید به مسائل مرتبط با زندگی انسانها از دریچه انسانی هم اندیشید. افراد ساکن این بافتها اقشار فرودستی هستند که وقتی زمین آنها را شهرداری میخرد، اغلب مجبور هستند به حاشیه شهرها بروند و عواقب حاشیهنشینی را بپذیرند.
انبوهسازی، برجسازی و بهسازی در مناطق فرسوده شهری تنها زمانی انجام میشود که دیگر امیدی به آن بافت نیست و بهبودی ممکن نباشد. اما تخریب محلات و به جای آن ساختن برج در مناطقی که بافت طبقاتی متفاوتی دارند، نهایتا به کوچ دادن جمعیت از شهرها به نقاط دیگر خواهد انجامید. از سوی دیگر اگر ساختن برج هم در دستور قرار میگیرد باید به گونهای باشد که کمترین آسیب به تاریخ شهرها وارد شود و نقاط گردشگری و جاذبههای تاریخی یک شهر تحت هیچ عنوانی تخریب و از بین نرود.